ما از رکود عبور کردیمه 2

ساخت وبلاگ
ما از روزی که چشم باز کردیم دنیا وحشتناک بوده. از زلزله بترسیم!
ما از رکود عبور کردیمه 2...
ما را در سایت ما از رکود عبور کردیمه 2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aftabgard00nam بازدید : 9 تاريخ : دوشنبه 4 دی 1396 ساعت: 0:08

آبجی عازم شد و دوتا بچه ش رو به ارث گذاشت برا من.تو ذهنم نیست آخرین بار کی از ته قلبم گفتم خدایا به تو پناه میبرم
ما از رکود عبور کردیمه 2...
ما را در سایت ما از رکود عبور کردیمه 2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aftabgard00nam بازدید : 7 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 1:30

نسل فقیری هستیم.مدعی
ما از رکود عبور کردیمه 2...
ما را در سایت ما از رکود عبور کردیمه 2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aftabgard00nam بازدید : 8 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 1:30

از کجا دینمون رو گرفتیم ،بعضیامون،که حریم خصوصیمون 50 سانته.قرآن از ما حرفای گنده میخواد؟فردا از ما میپرسن برباد رفته رو نقد کنیم؟گزارش اکران عمار بدیم؟ خدای بزرگ بر خرد شدن من راضی نباش... ما از رکود عبور کردیمه 2...ادامه مطلب
ما را در سایت ما از رکود عبور کردیمه 2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aftabgard00nam بازدید : 12 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 1:30

کم کم دارم به افکار فمنیستی می گرایم.با این وضعیت جذاب و اعصاب به هم زن خواستگارها در عصر و جغرافیای ما! قطعا اگر خونه مستقل بخرم و امنیت شغلی فراهم بشه پرتش میکنم به اولویت بیستم ما از رکود عبور کردیمه 2...ادامه مطلب
ما را در سایت ما از رکود عبور کردیمه 2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aftabgard00nam بازدید : 9 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 1:30

بهترین و بدترین روزهای عمرم توی بسیج دانشجویی گذشت.برای همه ی روز هام احترام قائلم
ما از رکود عبور کردیمه 2...
ما را در سایت ما از رکود عبور کردیمه 2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aftabgard00nam بازدید : 14 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 1:30

مجوز +سالن + سخنران = روز دانشجو

روز دانشجو - مجوز - سالن - سخنران = 0

ما از رکود عبور کردیمه 2...
ما را در سایت ما از رکود عبور کردیمه 2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aftabgard00nam بازدید : 17 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 1:30

بعضی وقت ها از تهران میترسم
ما از رکود عبور کردیمه 2...
ما را در سایت ما از رکود عبور کردیمه 2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aftabgard00nam بازدید : 11 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 1:30

پنجشنبه ساعت 7 ترمینال حرکت کردیم و ساعت 10 رسیدم وطن.خیلی وقت بود نیومده بودم برا همین احساساتی شدم.موقع راه رفتن حس میکردم دارم مثله جودی شلنگ تخته میندازم به محل کار دایی هام رفتم و بغلشون کردم.بعدش از گل فروشی یه دسته میخک و یه دسته داوودی مینیاتور گرفتمو صله رحم آغازیدیم همه ی مسیرهارو پیاده رفتم که اینطوری انرژی بیشتری برای ادامه زندگی ذخیره میکنم آگهی پارچه ای رو سردر خونه سد حاصل توجه مو جلب کرد...خاله شابی مسئول بهداشت بچگی هامون بهبهانی دو آتیشه وایضا مسئول حنا بستن به دستامون پیر و کمی کم حواس رو سکوی جلو خونه شون آفتاب میگرفت...اعلامیه ترحیم حاجی زینب رو در خونه های محله بود... خونه دایی بزرگ دلی از عزا درآوردم.خونه دایی کوچیک  نیم ساعتی تو اتاق بچه ها سرگرم شدیم... پیاده روی کردم و کردم و به بازار رفتم. بازارچه شهرای جنوبی مثه ورزشگاه آزادی پرهیجان میگذره.سر گاراژخیلی عادی و طبیعی داشتن از دعوای دو طایفه سر زمینهای مناقشه ای شون میگفتن با کشته و زخمی و یگان ویژه و الخ... طلبه های جوونی بچه کوچولوهای ده رو جمع کرده بودن مسجد ...کوچه ها خلوت بود...عصر رفتیم قبرستون و بعد خونه تازه مرحومی دعای کمیل... ما از رکود عبور کردیمه 2...ادامه مطلب
ما را در سایت ما از رکود عبور کردیمه 2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aftabgard00nam بازدید : 18 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 1:30

میخوام خط کش به دست پیش برم.

اینر پیسسسسس

ما از رکود عبور کردیمه 2...
ما را در سایت ما از رکود عبور کردیمه 2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aftabgard00nam بازدید : 9 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 1:30